معرفی وبلاگ
بگذار هر روزت رویایی باشد در در دست نه در دوردست ، عشقی باشد در دل نه در سر و دلیلی باشد برای زندگی نه روزمره گی . ( دکتر شریعتی).
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 326619
تعداد نوشته ها : 67
تعداد نظرات : 3
Rss
طراح قالب
GraphistThem263
علت رجعت شبهه: چگونه مهدى منتظر در آخر الزمان مى تواند مردگان را زنده کند، و مؤمنین را عزیز بدارد و فاسقین را عذاب نماید؟ و اصولا آیا اعتقاد به رجعت پشتوانه علمى دارد در حالیکه جزء اعتقادات مسلمین نمى باشد، چرا که عقلا ممکن نیست و دلیل بر آن نداریم .   جواب اجمالى:  زنده کردن مردگان، در حقیقت کار خداوند است، که گاهى به بعضى از بندگان صالحش همچون حضرت عیسى علیه السلام و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف این اذن را مى دهد بعضى از انسانها را بتوانند زنده کنند و این زنده کردن فقط با اذن الهى امکان پذیر است . و رجعت هم به معناى زنده شدن بعضى انسانها در دنیا، در موقع ظهور امام زمان عج ، از روایات و بعضى آیات استفاده مى شود، و طبق سخنان پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله این امر در امت اسلامى نیز همانند امتهاى گذشته به وقوع خواهد پیوست . مساله رجعت ارتباطى با زنده کردن مردگان توسط امام زمان عج ندارد و شیعیان زنده کردن اموات را به خداوند نسبت مى دهند نه به امام زمان عج   جواب تفصیلى:     قبل از پاسخ به شبهه مذکور لازم است نکاتى ذکر شود و آن اینکه: مساله رجعت
دسته ها : دینی و مذهبی
چهارشنبه 15 10 1389 9:10 بعد از ظهر
  جایگاه حضرت مسیح در انقلاب جهانی حضرت مهدی (علیه السلام)   در قرآن واحادیث مربوط به امام عصر (علیه السلام) از حضرت عیسی بن مریم به عنوان یکی از یاران حضرت مهدی(علیه السلام) یاد شده است که در زمان ظهور آن حضرت ، از آسمان فرود می آید و پشت سر آن حضرت قرار می گیرد و در نماز جماعت به ایشان اقتداء کرده و معاونت ایشان را بر عهده دارد. روشن است به حکم اینکه آیین حضرت عیسی (علیه السّلام) مربوط به گذشته بوده ، وظیفه دارد در این زمان از آیین موجود یعنی آیین اسلام که حضرت مهدی (علیه السلام) در راه جهانی سازی آن انقلاب می کنند ، پیروی کند ؛ بنابراین رهبر انقلاب جامعه اسلام ، حضرت مهدی (علیه السلام) است و عیسی بن مریم (علیه السّلام)، این پیامبر اولوالعزم الهی در رکاب آن حضرت در راه جهانی سازی اسلامی و ارزش های قرآنی ایشان را یاری می نماید. یکی از عوامل تاثیر گذار در پیشرفت انقلاب حهانی مهدوی و برقراری حاکمیت اسلامی در سراسر جهان، حضور این پیامبر الهی در کنار مهدی آل محمد (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است مسیحیان جهان با لطف الهی از هر طریقی که باشد ، شاید از راه دیدن تصویر و ش
دسته ها : دینی و مذهبی
سه شنبه 7 10 1389 7:52 بعد از ظهر
دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او به من نزدیکتر می‌شد هوا گرمتر می‌شد گویی همه این حرارت از آتش اوست، در خواب به من الهام شد که او شمر، قاتل حضرت سیدالشهدا(ع) است. به گزارش شبکه ایران، علامه امینی تعریف کرده است که: مدتها فکر می‌کردم که خداوند چگونه شمر ملعون را عذاب می‌کند؟ و جزای آن تشنه لبی و جگر سوختگی حضرت سیدالشهدا(ع) را چگونه به او می‌دهد؟ تا این که شبی در عالم رویا دیدم که امیرالمؤمنین(ع) در مکانی خوش آب و هوا، روی صندلی نشسته و من هم خدمت آن جناب ایستاده‌ام، در کنار ایشان دو کوزه بود، فرمود: این کوزه‌ها را بردار و برو از آنجا آب بیاور و اشاره به محلی فرمود که بسیار باصفا و با طراوت بود، استخری پرآب و درختانی بسیار شاداب در اطراف آن بود که صفا و شادابی محیط و گیاهان قابل بیان و وصف نیست. کوزه‌ها را برداشته و رو به آن محل نهادم آنها را پرآب نموده حرکت کردم تا به خدمت امیرالمومنین(ع) باز گردم. ناگهان دیدم هوا رو به گرمی نهاده و هر لحظه گرمی هوا و سوزندگی صحرا بیشتر می‌شد، دیدم از دور کسی به طرف من می‌آید و هرچه او
دسته ها : دینی و مذهبی
يکشنبه 5 10 1389 1:50 بعد از ظهر
 درویش توانگر   آورده‌اند که درویشی در همسایگی توانگری خانه داشت. روزی کودکی از خانه‌ی توانگر به خانه‌ی درویش آمد؛ دید که آن درویش با عیال و اطفال خود طعام می‌خورد. آن کودک زمانی ایستاد و میل طعام داشت، کسی او را مردمی نکرد (1) و گریان گریان بازگشت و به خانه‌ی خود آمد. پدر و مادر از گریه‌ی او متألم (2) شدند و سبب پرسیدند. گفت به خانه‌ی همسایه رفتم و ایشان طعام می‌خوردند مرا ندادند. پدرش فرمود تا طعام‌های گوناگون حاضر کردند؛ او چنانچه طریقه‌ی کودکان بدخو باشد می‌گریست و می‌گفت: «مرا از آن طعام که در خانه‌ی همسایه می‌خوردند می‌باید داد.» پدر درماند و به خانه‌ی همسایه آمد و او را بیرون طلبید و گفت:«ای درویش! چرا باید که از تو به ما رنجی رسد؟» درویش گفت: «حاشا که از من رنجی به شما رسد.» توانگر گفت: «رنجی از این بدتر چه باشد که پسر من به خانه‌ی تو آید، تو با کسان خود طعام بخوری و او را ندهی تا گریه‌کنان باز گردد و حالا به هیچ چیز آرام نمی‌گیرد
دسته ها : دینی و مذهبی
شنبه 27 9 1389 11:4 صبح
هر چند از کـــردار خـــود، من شرمسارم یا حسین امّا به لطـف و مهــــر تـــو، امّـــیدوارم یـــا حسین جز تو ندارم هیچ‌کــس، فــردا به فـــریــادم بِـــرَس تنهـــا تــویی تنـــها تـــویی، دار و نـدارم یا حسین از غیر تــو بگــسته‌ام، دل را به مــهـــرت بـسته‌ام شادم که با یاد شــما، شــد روزگـــارم یـــــا حسین سازم تویی سوزم تویی، ذکر شـــب و روزم تویی ماه دل‌افروزم تــــویی، در شـــام تـــارم یـــا حسین مهر و ولایت دیـن مــن، رســـم و رهـــت آیین من تــــا بـــوده‌ام خـــود بـــوده‌ای، آموزگارم یا حسین هـــم اعــــتبار مـــن تویی، هـــم افتخـــار من تویی بـــا یـــاد تـــو روشـــن بُوَد، لیل و نهارم یا حسین نام نکویت دلــرباســت، زِاسمـــاء حسنـای خداست حـــق را زِ«فَــادْعُـــوهُ بِها»، فرمانگذارم یا حسین «سِــلْمٌ لِمَـــنْ سالَمَکُمْ، حَـــرْبٌ لِــمَــــنْ حـــارَبَکُمْ» این ذکر باشد بر لبـم، تـــا جـــان سپـــارم یا حسین دائم «شکوهی» روز و شب، نام تو را دارد به لب از دولـــت احســـان تـــو، هســت اعتب
دسته ها : دینی و مذهبی
چهارشنبه 24 9 1389 11:19 بعد از ظهر
از دل نــــمـــی‌رود، داغ عـــزای تــــــو--------مـا ســینه مـــی‌زنیـــم، زیـــر لوای تــــو خورشیـد را اگــر، در دســت مــا نــهـند--------کـــی ذرّه‌ای دهیـــم، مـــا از ولای تـــــوهر خانــه‌ای دراو، یــادی زِکـــربـلاسـت--------آن خانه خیمه‌ای‌ست، از خیمــه‌هـای تــوای چشمـه ی حـیات،ای تـشنه ی فــرات--------آب اســت شـــرمگین، از طـــفل‌هـای تـوگرید مَلک چــو ابـــر، بـر تشنـــه کامـیـت--------نــــالـــد فلـــک چـــو نِــی، از نینوای تــودر عالـــم اَلَســـت، گـــفتـی بـلیٰ حســین--------آئینه ی وفــاســت، «قـــالو بَلــیٰ»یِ تـواز دفتــــر غمـــت، آدم خـــطی بـخوانـــد--------دارد فغــــان هـــنوز، از مـــاجــرای تـــوموسیٰ بــه کوه طــور، نالیـــد در عزات--------عـیسـیٰ بود بــه چـــرخ، گـریان برای تـوطوفان غـــم هنـــوز، خـــیزد زِکـــربـــلا--------دل‌ها شده چو نوح، نوحــه ســرای تـــــواز آن زمان که رفت،رأست به روی نِی--------هر نِــی بــه هر کـجاست، دارد نوای تــودیدی به کربلا، جــان دادنـــت به چـــشم--------چــــو
دسته ها : دینی و مذهبی
چهارشنبه 24 9 1389 11:13 بعد از ظهر
آســمان تکــیــه به دستـــــان تـــــو دارد عـــبّاس عـــــالَمی دیــــده بــــه احســــان تــو دارد عبّاس کیست آن کس که نه او عاشق و دیوانه‌ی توست عــــشق هـــم گــــوش بـــه فرمان تو دارد عبّاس شد جدا دست تو در راه شـــرف در رَه دوســــت دیــــن حــــق مــــایه زِایـــمـان تـــــو دارد عبّاس بــرده او دســته گُل از مهر و وفا، عشـق و ادب آن کــــه او رَه بــــه گلـــــستان تــــو دارد عبّاس گفت جــــانان دو عــــالم، بــــه فدایــــت جـــانـــم ایــــن کــــتاب آیـــه، در شـــأن تــــو دارد عبّاس آن مــــریضی کــــه علاجــــش نــــتوانـست کسی درد او چـــــــاره زِدرمــــــــان تـــــو دارد عبّاس کوثــــرش رشــــک برد، مســــت نـگــــاهت گردد آن کــــه جــــا در صـــف مستان تــو دارد عبّاس نــــاامــیدش نکنـــی، آن کــــه بــه تــو بست امید که غذا بهر همـــــه، خـــــوان تـــــو دارد عبّاس خــــود ســـر جنـــگ نبودت به صف کـرب و بلا چــــه کســـی جــــرأت میـــدان تــــو دارد عبّاس به «شکــــــوهـــی» نظـــری کن زِرَه مهر و وفا این گـــدا دیـــده بــ
دسته ها : دینی و مذهبی
چهارشنبه 24 9 1389 11:7 بعد از ظهر
آن‌ زمان‌ که‌ قدم‌ در کوره‌ راه‌ تاریخ‌ می‌نهیم‌، در این‌ سیرگاه‌ شاهد قلّه‌ای‌ به‌ بلندای ‌تداوم‌ زمانیم‌، برفراز این‌ قله‌های‌ رفیع‌ مهر درخشان‌ بوسه‌ زده‌ و از تلالؤ نور آن‌ تاریخ‌ تابناک‌ گشته‌. ...و نینوا دشتی‌ است‌ به‌ بلندای‌ این‌ قله‌ها؛ حماسه‌ سرایان‌ در این‌ مقاله‌ چنین‌ نغمه‌ سرداده‌اند: آن‌ زمین‌ کربلا بود و آن‌ زمان‌ عاشورا... آفتاب‌ بر مرکب‌ زمین‌ زرین‌ نور سوار و تازیانه‌ به‌ دست‌ گرما بر پشت‌ زمین‌ می‌نواخت‌، گردة‌ نینوا از ضربت‌ شلاق‌ آفتاب‌ تاول‌ زده‌بود... و فرات‌ چون‌ کف‌ از دهان‌ دشت‌ بیرون‌ جهیده‌ و بر اندام‌ آن‌ جریان‌ یافته‌... دررگ‌های‌ این‌ دشت‌ خون‌ سرخ‌ جوشانی&zwnj
دسته ها : دینی و مذهبی
چهارشنبه 24 9 1389 10:55 بعد از ظهر

پسر علامه امینی آقا هادی تعریف می کند: آرزویم بود که یک شب خواب پدرم علامه امینی را ببینم بعد از 4 سال خواب بابام علامه امینی را دیدم، دیدم عجب عظمتی پیدا کرده به بابام گفتم بابا چه چیز اونجا باعث سعادته؟ فرمود پسرم هادی واضح تر بگو بابا. گفتم بابا در آن سرایی که شما به این عظمت رسیدی چه چیز باعث شد؟ کتاب الغدیرتان؟ فرمود نه بابا، تاسیس کتابخانه امیرالمؤمنین؟ فرمود بابا زیارت امام حسین علیه السلام من را به اینجا رساند گفتم بابا راه کربلا بسته است مردم از این فیض بزرگ محرومند نمی توانند به این فیض نائل شوند فرمود پسرم هر گوشه ای هر جایی چراغی بنام حسین علیه السلام روشن شد همانجا حرم امام حسین است

منبع:کتاب کرامات و حکایات عاشقان خدا

دسته ها : دینی و مذهبی
چهارشنبه 24 9 1389 10:54 صبح

www.tebyan.net

دسته ها : دینی و مذهبی
سه شنبه 23 9 1389 8:10 بعد از ظهر
     فیلم ها و کلیپ های محرم  فایلهای صوتی را اینجا بشنوید   گالری تصاویر حسینی   کتابخانه حسینی   چرا امام حسین علیه السلام در زمان معاویه قیام نکرد؟   عزت نفس امام حسین علیه السلام   علل سکوت امام حسین(علیه السلام) در عصر معاویه   ورود امام به میعادگاه عاشقان، کربلا   حائل شدن بین آب و سیدالشهدا علیه السلام در کربلا   حسین(علیه السلام) دشمن را سیراب مى کند   نحوه ی عزاداری صحیح  امام حسین علیه السلام در کنار قبر پیامبر   اعزام نیرو به کربلا و سیاست ظالمانه   حکومت ری یا ریختن خون حسین؛ کدامیک؟   عباس "سقا" لقب گرفت   سخنى با امام حسین(علیه السلام)  روند ساخت ضریح مطهر سیدالشهدا  پیامک های تسلیت ماه محرم   علل قیام امام حسین علیه السلام    
دسته ها : دینی و مذهبی
پنج شنبه 18 9 1389 4:45 بعد از ظهر
X